سید یونس استروشنی
هرگاه سخن از فلاسفه تاجیک به میان آید، به ذهن هر یک از ما، نام ابرمردانی چون فارابی، ابن سینا، ناصر خسرو، خیام، مولانا و امثال ایشان میآید؛ چرا که در کتابهایمان، چه آنچه در مکتبهای میانه تدریس میشود و یا در دانشگاه هایمان میآموزند و حتی آنچه در اوساط آکادمی مطرح است، تنها همین نامها هستند.
اما آیا از کسی دیده و یا شنیدهاید که از صائنالدین علی خجندی معروف به ابن ترکه، به عنوان یک فیلسوف و عارف، نام برده باشد؟ حال آنکه این حکیم وارسته، در زمینه دانش فلسفه و عرفان اسلامی، اگر نگوییم بارزتر از نامبرده هاست، لااقل همتراز ایشان در این میدان به شمار میرود.
راقم سطور در این نوشتار، بر آنم مقداری راجع به شرح حال این دانشمند وارسته تاجیک و نیز پیرامون کتاب معروف و مشهور وی موسوم به «تمهید القواعد» که در زمینه عرفان نظری نگاشته شده و کتابی است بیهمتا، صحبت به عمل آورم.
***
شرح حال
صائنالدین علی، فقیه، حکیم، عارف، شاعر و ادیب قرن هشتم و نهم هجری قمری است. کنیۀ او ابومحمد و شهرتش به عنوان ابن ترکه، یا صائنالدین خجندی، صائنالدین ترکه و یا ترکه خجندی و نیز صائنالدین اصفهانی مشهور است.
خاندان او، به عنوان خاندان آل ترکه، بسیار معروف و محترم بودند و اصالتا از شهر خجند بوده و از زمان مغول تا صفویه در اصفهان میزیستند. نام پدرش محمد و پدربزرگش ابوحامد صدرالدین ترکه اصفهانی، حکیم و عارف قرن هفتم و هشتم و بزرگ خاندان آل ترکه و یا آل خجند است. این خاندان به حدی معروف و مشهور و زبانزد خاص و عام در اصفهان ایران بوده و میباشند که امروزه در اصفهان خیابانی را که این خاندان میزیستند (و به احتمال زیاد نسل ایشان تا به امروز در همین شهر زندگی مینمایند)، به عنوان «خیابان آل خجند» نام نهادهاند.
از فرزندان صائنالدین در منابع، فقط نام دو تن به نامهای محمد و افضل آمده، اما خودش از ده فرزندش در شرح حالش صحبت کرده است.
صائنالدین، مشهورترین و مهمترین شخصیت خاندان آل ترکه خجندی است. مکان و تاریخ ولادتش به طور احتمالی در اصفهان و حدود 770 ه. ق میباشد. وی سالها نزد برادر بزرگش که از علما بود، علوم دینی مثل حدیث، تفسیر، فقه و اصول را یاد گرفت و دروس دیگری مانند کلام، عرفان و بعضی از علوم غریبه (مثل ستاره شناسی و غیره) را نزد اساتید دیگری آموخت و در این علوم و نیز در جفر و اعداد تبحر زیاد پیدا کرد.
سال 789 ه. ق زمانی که تیمور اصفهان را تصرف کرد، صائنالدین همراه برادرش به سمرقند رفته و از آنجا با کمک برادر بزرگش به حج سفر کرد و بعد به مصر و شام رفت. در این سفرها از مشایخ صوفیه و علما بهرههای زیاد برد. بعد به ایران برگشت و زمانی که خبر درگذشت تیمور را در سال 807 ه. ق شنید، به اصفهان رفت.
صائنالدین مدتی در اصفهان گوشهنشین بود و بعد به دعوت پیرمحمد – یکی از نوادگان تیمور و والی فارس – به شیراز رفت و مدتی بعد در دستگاه حکومتی اسکندر وارد و از نزدیکان او شد. بعد از طغیان اسکندر علیه شاهرخ که در نتیجه آن اسکندر کُشته شد، صائنالدین دوباره گوشهنشین شد و چون همه او را از نزدیکان اسکندر میدانستند، دشمنانش کوشیدند میرزا شاهرخ را نسبت به او بدبین کنند. او نیز برای اینکه از شر آنها در امان باشد، به خراسان رفت. مدتی از طرف میرزا شاهرخ منصب قاضیگی داشت که بعد از این انتصاب، مورد حسادت بدبینان قرار گرفت و او را به صوفیگری و خارج شدن از مذهب و تشیع متهم کردند.
بنابر این، برای بازجویی به هرات فرستاده شده و مدتها تحت آزار و شکنجه بود، تا اینکه در سال 830 ه. ق، که سوء قصد به جان میرزا شاهرخ توسط احمدلور در مسجد هرات شد، به او تهمت هایی زدند و به حبس و تبعید و مصادره اموال محکومش کردند و او نیز با قوه قلم و دفاعهایش، از خود رفع اتهامها و نسبتهای ناروا کرد، تا بالاخره تبرئه شد.
***
اساتید:
1) شیخ سراجالدین بلقینی که صائنالدین از او در مصر علم حدیث آموخت؛
2) سید حسین اخلاطی: صائن الدین با گروهی از بزرگان معاصرش با این شخص هم ملاقات داشته و هم مطالب آموخت؛
3) احتمالاً از محضر شمسالدین محمد بن فناری، مؤلف کتاب «مصباح الانس» نیز بهره برده است.
***
شاگردان صائنالدین:
1) محمد (پسرش)؛
2) میر سید محمد بدخشی؛
3) پهلوان شمسالدین محمد بن عبدالله کاتبی نیشاپوری، از شاعران قرن نهم هجری قمری که در تصوف مرید و شاگرد صائنالدین بود؛
4) امیر سید احمد لالهای؛
5) شرفالدین علی یزدی.
***
افکار و دیدگاههای صائنالدین
افکار و اندیشه او، یکی از مراحل مهم تکامل و پیشرفت حکمت و عرفان اسلامی است. او مهمترین حلقه رابط میان ابن سینا، غزالی، سهروردی، ابن عربی، خواجه نصیرالدین طوسی و حوزه فلسفی اصفهان و حکمت متعالیه صدرالمتالهین شیرازی است. وی یکی از شخصیتهای مؤثر و بانفوذی است که قبل از ملا صدرا، در صدد تلفیق حکمت اشراقی و مشایی و عرفانی برآمد؛ یعنی میان این سه خواست وحدت ایجاد کند.
***
آثار و تألیفات:
این شخصیت بزرگ، در بیشتر دانشهای آن روزگار تبحر داشت و در هر یک از آنها صاحب آثار و تألیفات است. برخی از این آثار به عربی و برخی به فارسی میباشند. از جمله آثار او:
1) تمهید القواعد (در عرفان نظری)؛
2) کتاب اسرار الصلوه (رموز نماز به شیوه عرفانی)؛
3) رساله ضوء اللمعات (در شرح لمعات عراقی در عرفان)؛
4) رساله شق القمر؛
5) تحفه علائیه (مسائل فقهی بر اساس مذاهب چهارگانه)؛
6) نفثه المصدور اول و دوم (شرح وقایع زندگی اش)؛
7) رساله اعتقادات؛
8) اطوار ثلاثه (درباره سه طور از اطوار صوفیان)؛
9) رساله نقطه در شرح حدیث «انا النقطه التی تحت الباء» منسوب به حضرت علی بن ابیطالب (ع)؛
10) رساله معما (ترجمه احادیثی از پیغمبر (ص) و علی (ع))؛
11) المناهج فی المنطق (منطق به روش مشائیان)؛
12) انزالیه (در نزول کتاب و کیفیت و مراتب آن)؛
13) الاربعینیه (در شرح یک حدیث و خصوصیت عدد اربعین)؛
14) البائیه (در علت تقدم حرف «باء» در قرآن نسبت به حروف دیگر)؛
15) تقدیم العقل علی النفس؛
16) شرح فصوص الحکم.
و چندین آثار دیگر…
علاوه بر اینها، وی منظوماتی به فارسی و عربی دارد. برخی از پژوهشگران (از جمله آقا بزرگ تهرانی) از «دیوان صائنالدین اصفهانی» نام بردهاند.
***
کتاب «تمهید القواعد»
یکی از بهترین آثار صائنالدین، کتاب «تمهید القواعد» است که کتابی فلسفی و در عرفان نظری نگاشته شده است. این کتاب سالها کتاب درسی بوده و همیشه در نزد عرفا و حکما اهمیت خاصی داشته است. انشاءالله سر فرصت، کمی به تفصیل راجع به این کتاب صحبت به عمل خواهیم آورد.
***
منبع: دانشنامه جهان اسلام